زارعی سبزواری: با مطالعه در سیره تدریسی اساتید بزرگ مانند شیخنا الاستاذ، آیتالله تبریزی پیمیبریم اساس موفقیت آنها در پرورش شاگردان فاضل، محقق و متتبع که بعداً خلف صالح علمی و عملی آنها باشند، زنجیرهای از امور مرتبط به هم بوده است.
اولاً اهتمام استاد به درس و بحث است؛ آیتالله تبریزی مانند سایر اساتیدی که خودشان داشتند، اهتمامشان به درس و بحث بسیار جدی بود. معلوم بود درسی که امروز میدهند، شب قبل کاملاً مطالعه شده و آمادگی برای طرح آن را دارند. علاوه بر اینکه درس ایشان همیشه برقرار بود، غیر از تعطیلات رسمی. حتی اواخر عمرشان که چند سالی -حدود چهار پنج سال- مریض بودند، درس را تعطیل نمیکردند. علاوه بر اینکه اگر تعطیلی نیز پیش میآمد، همواره مشغول تحقیق و تحفص و تألیف بودند. معروف است که ایشان فرموده بودند من چهل سال است که معنای تعطیلی را درک نکردهام. البته این سیره گذشتگان ما نیز بوده است. اگر در حالات مرحوم آخوند مطالعه کنید میبینید از آیتالله اصفهانی خاطرهای نقل شده که من در سالیان متمادی که در درس مرحوم آخوند شرکت کردم، فقط دو جلسه به درس ایشان نرفتم. یک جلسه مریض شده بودم. در جلسه دیگر نیز در نجف باران شدیدی آمده بود که در کوچههای نجف سیل به راه افتاده بود. با خود گفتیم با این سیل، آقای آخوند خراسانی امروز درس نمیروند. ما به درس آن روز نرفتیم ولی درس ایشان برقرار بود. در خصوص خود شیخنا الاستاذ روزی قرار بود درس در مسجد ارگ برقرار شود، ظاهراً خادم مسجد درب مسجد را باز نکرده بود. مجموعهای از شاگردان آمده بودند و اجتماع در بیرون مسجد داشتند. استاد بعد از دقایقی آمدند و دیدند درب مسجد بسته است. عدهای از شاگردان پیشنهاد دادند، درس را تعطیل کنید، ولی ایشان فرمودند در مدرسهای که نزدیک مسجد هست، زیرزمینی است که میتوان در آن درس را برقرار کرد.
لذا خصیصه اول مرحوم آیتالله تبریزی همانند دیگر اساتیدی که داشتند، اهتمام بسیار جدی به درس و بحث بود، هم مطالعه جدی برای تدریس و هم عدم تعطیلی درس به اندک بهانهای.
مطلب دومی که در زنجیره این موضوع و دلیل موفقیت ایشان قابل طرح است، احترام علمی و عملی به شاگردان و میدان دادن به آنها بود. اگر کسی اشکال داشت و اشکالش دارای پشتوانه علمی بود، شیخنا الاستاذ به معنای واقعی توجه میکرد؛ چه درس عمومی در مسجد ارگ و چه در جلسات خصوصی و گعدههای علمی که طرح اشکالات جدیتر بود. ایشان با دقت فراوان به اشکالات توجه میکردند و به آنها پاسخ میدادند. گعده علمی بعد از درس ایشان، هر روز از ساعت ۱۰ تا نماز ظهر برقرار بود. البته مشی مرحوم آیتالله خویی نیز که آیتالله تبریزی با ایشان در مباحث علمی ارتباطی جدی داشتند، بر همین روش بوده است.
نکته سوم اینکه درسهایی که ارائه میکردند بسیار مرتب بود. این ترتیب در عین عمیق سازی مباحث و نظر به آراء اعاظم به صورت مختصر بود؛ یعنی هم به عمق مباحث توجه داشت، هم به انظار اعاظم و هم سعی بر بیان مختصر مباحث بود. به این معنا که نکات اصلی و اساسی قابل طرح را در درس مطرح میکردند ولی نکات حاشیهای و فرعی، عمدتاً به فهم و تأمل شاگردان واگذار میشد. همین امر سبب پیش رفتن بیشتر بحث بود. این خود خصیصهای است که در تربیت شاگرد بسیار مهم است.
نکته چهارمی که قابل تعرض است، آن است که شیخنا الاستاذ خلأ موجود در مباحث اصول را پر میکردند. در اصول بیشتر مباحثی که طرح میشد را بهگونهای تطبیقی ارائه میکردند؛ یعنی به کاربرد مسائل اصولی و اختلاف انظاری که بزرگان در مسائل اصولی دارند، در فقه توجه داشت. این مورد نیز در تربیت شاگردان فاضل و نخبه بسیار تأثیرگذار است.
نکته پنجم اینکه خود شیخنا الاستاذ «استاد دیده» بود. شخصی نبود که استاد ندیده، استاد شده باشد. چون استاد دیده بود، میدانست چگونه شاگردان خود را در مسیر استاد شدن تربیت کند. ایشان دورههایی از اصول را خدمت آیتالله خویی گذرانده بود. از محضر آیتالله حجت و آیتالله بروجردی استفاده کرده بود. اساساً شاگردان مرحوم آیتالله خویی ازجمله شیخنا الاستاذ کسانی بودند که چند دوره اصول را در محضر استاد تلمذ کرده بودند. خاطرهای عرض کنم؛ آیتالله سید محمدمهدی خلخالی نقل میکردند، زمانی که قرار بود دوره اخیر درس آیتالله خویی شروع شود، تعدادی از مقرّران درس محضر استاد رفته و گفته بودند اگر اجازه دهید، دیگر در درس شرکت نکنیم. ولی آیتالله خویی فرموده بودند، در درس حاضر شوید و اینها نیز شرکت کرده بودند. لذا خصیصه پنجم در جهت پرورش شاگردان نخبه، آن بود که استاد دیده بودند و در محضر اساتید بزرگ تلمذ کرده بودند. این در مسیر پرورش شاگردانی که میخواهند وارد وادی استادی در حوزه علمیه شوند، بسیار مؤثر است.