اگر آن عصر آرمانی را «شهر انتظار» بنامیم، برای ورود به آن «گذرنامه» ای خاص لازم است؛ مجوزی که از صبر و ثبات و قیام و اقدام و امید و تلاش نشئت میگیرد.
چشم به راهان سپیده ظهور، در پیشانی صبح فردا، ظهور مصلحی را میبینند و میخوانند که از تبار رسولان و پیامبران و امامان است و ادامه دهنده راه و گشاینده همان آفاق و پیگیر همان اهداف. چراغ هدایت بشر را در دست دارد و پرچم عدالت گستری را بر دوش و یاران صادق و مؤمن را همراه.
اگر او مسیح گونه میآید تا شفابخش دردها گردد، و پیامبر گونه میآید تا خرافات و جهالتها را بزداید، و علی گونه ظهور میکند تا ذوالفقار عدالت برکشد و سایه خجسته قسط را بگستراند، و حسین گونه میآید تا نسل ابوسفیان و رگ و ریشه یزیدیان را از بیخ برکند و شور حماسه در جهان بیفکند و منتقم خون شهیدان کربلا باشد، این خط و نشان در باور و بینش و موضع و رفتار منتظران و زمینه سازان هم باید باشد، و گر نه تعارض میان رفتار کنونی و آن امید و نوید به آینده آرمانی، نشان عدم صداقت است.
انتظار آن موعود، محور تجمع و همدلی دلسوختگانی است که از سیطره ستم بر سرنوشت انسانها به ستوه آمدهاند و در دروازه «شهر انتظار»، چشم به افق ظهور دوختهاند و آماده هر گونه فداکاری در راه اهداف آن منجیاند.
ساکنان شهر انتظار، دلهای سپید و روشنی دارند که زندگیها آنان را نیز گرم و آفتاب گون میسازد.
امام صادق(ع) میفرمایند: «در دوران حکومت حضرت مهدی(ع)، عیسای مسیح از آسمان فرود میآید و پشت سر آن حضرت نماز میخواند. هم اوست که «دجال» را میکشد و خدای متعال، شرق و غرب جهان را به دست آن امام موعود میگشاید و حکومت او که حکومت عدالت است، تا دامنه قیامت امتداد مییابد».
این نویدها و امیدها، بر سردر «دیار منتظران» نقش بسته است و در دل آنان نیز.
اگر وارد «شهر منتظران» شویم، آنجا که همه چشم به راه آن خورشید عدالتاند و خود را آماده دیدارش کردهاند، با کسانی رو به رو میشویم که صبح و شامشان تلاش خالصانه و ممهّدانه است، سلحشور و با غیرتاند، متّحد و یکدلاند، مساجدشان آباد از عبادت و فرهنگشان متعالی است؛ فرهنگ جهاد و شهادت.
گویا سخن گویی، آنجا را چنین تصویر میکند:
« … اینجا شهر منتظران است و چشمبه راهان. میخواهیم در احوال آنان بنگریم و لذّت ببریم، روح و روحیّه بگیریم و امید اندوزیم. پر شویم و گسترش یابیم و عمق پذیریم، ایمان استوار داریم و خویشتن انسانی خویش باز یابیم و بر عظمت والای انسان نماز بریم. باید حوزه منتظران مهدی موعود، پاسخگوی آنچه یاد شد، باشد و هنوز بهتر و بالاتر….».[۵]
امام کاظم(ع) شخصیت شیعه منتظر و شهروند دیار انتظار را این گونه معرفی میکند:
«طوبی لِشیعَتنا، المتمسِّکینَ بِحُبّنا فی غیبه قائمنا، الثابتینَ علی موالاتِنا وَ البرائهِ مِن أعداءنا، أولئک منّا و نحن مِنهم …؛[۶] خوشا به حال پیروان ما، آنان که در دوران غیبت قائم ما، به محبت و دوستی ما پایبندند و بر این پیوند و همبستگی با ما، و برائت و بیزاری از دشمنانمان استوار و ثابت قدماند، آنان از مایند و ما از آنانیم…».
این حفظ مواضع و ثبات قدم در باور و عقیده و حرکت در جبهه ولایت امامان، از ویژگیهای مردم آن دوره و شیعیان خالص به شمار آمده است.
تفکر «مهدی باوری» و «مهدی گرایی»، عصر غیبت را هم به رنگ عصر حضور در میآورد و حضور پنهانی آن آفتاب پردهنشین، بر زندگیها سایه ایمان و معنویت میافکند و زمینه ساز «دولت طلیعه» میشود.