طلوع خورشید در خانه وحی
در سال سوم هجرت و در شب نیمه ماه رمضان ـ که بهترین ماه های خداست ـ خانه امیرالمؤمنین و فاطمه علیهماالسلام میزبان قدوم مولود مبارکی شد که شادی را با خود به خانه وحی آورد. در این شب فرخنده، سبط اکبر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم ، حضرت امام حسن علیه السلام چشم به جهان گشود و شهر مدینه را غرق نور کرد.
نام گذاری کودک
هنگامی که کودک را نزد پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم آوردند، حضرت رو به علی علیه السلام کرده، فرمود: «آیا او را نام گذاری کرده ای؟» عرض کرد: «من در نام گذاری وی بر شما پیشی نمی گیرم». رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: «من هم در نام گذاری بر خداوند سبقت نمی جویم». در این هنگام جبرئیل از آسمان فرود آمد و از سوی خدای متعال به وی تهنیت گفت و سپس اظهار داشت: «خداوند تو را فرمان داده که نام پسر هارون، «شبر» را بر او بگذاری». حضرت فرمود: «زبان من عربی است». جبرئیل عرض کرد: نامش را «حسن» بگذار و پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم او را «حسن» نامید.
ریحانه رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم
می توان گفت بهترین و شادترین دوران زندگانی امام حسن علیه السلام همان دورانی است که با رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم گذشت. امام حسن علیه السلام حدود هفت سال و شش ماه از عمر شریفش را در کنار جد بزرگوارش سپری نمود و از محبت های بی دریغ و بسیار ایشان بهره برد. علاقه و محبت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم به حسن و حسین علیه السلام به جایی رسیده بود که آن دو کودک را «ریحانه» می خواند و در جواب یکی از صحابه که عرض کرد: «ای رسول خدا، آیا ایشان را دوست داری؟»، فرمود: «چگونه ایشان را دوست ندارم این دو تن گل های خوش بوی من از دنیا هستند و من آن دو را می بویم»، و همین مضمون را درباره امام حسن علیه السلام فرمودند: «به راستی که او گل خوش بوی من در دنیاست و به راستی که این پسر من سیّد و آقاست».
آقای جوانان اهل بهشت
در روایات بسیاری نقل شده است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم به امام حسن و امام حسین علیه السلام محبت فراوان داشت و می فرمود که آن دو سید جوانان اهل بهشت هستند. هم چنین در روایتی آمده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: «هرکس دوست دارد به آقای جوانان اهل بهشت بنگرد، به حسن بنگرد». و این گفتار پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم نیز مشهور است که فرمود: «اهل بهشت همگی جوان هستند» و این تذکر پیامبر به این دلیل است که عده ای فکر نکنند که برای پیران اهل بهشت نیز سیّد و آقایی خواهد بود. چنان که امام جواد علیه السلام فرمود: «به خدا سوگند، در بهشت پیری وجود ندارد؛ بلکه همگی جوان هستند».
فضایل امام حسن علیه السلام در کلام امام سجاد علیه السلام
امام سجاد علیه السلام می فرمایند: حسن بن علی بن ابی طالب علیه السلام در زمان خود از همه عابدتر، زاهدتر و با فضیلت تر بود و هرگاه حج می رفت، پیاده، و چه بسا پابرهنه می رفت و هرگاه مرگ را به خاطر می آورد می گریست، و هرگاه رستاخیز و زنده شدن را از نظر می گذراند، اشک از دیده می ریخت و هرگاه گذر از صراط را در اندیشه می آورد، گریان می شد… و هرگاه به نماز بر می خاست، تنش در برابر خداوند عزوجل به لرزه می افتاد و هرگاه بهشت و دوزخ را به یاد می آورد چونان مار گزیده بی تابی می کرد و از خداوند، بهشت را طلب می کرد و از آتش دوزخ به او پناه می برد. او هرگاه عبارت «یا ایّهاالذین امنوا» را از قرآن می خواند، می گفت: «لبیک اللهم لبیک».
بردباری امام علیه السلام
امام حسن علیه السلام بسیار بردبار و شکیبا بودند. این صفت حضرت در برخورد با مشکلات و مصائب و نیز در روبه رو شدن با جاهلان و دشمنان بسیار آشکار بود. مردی از اهل شام به تحریک معاویه امام علیه السلام را به باد دشنام گرفت. پس از این که آن مرد ساکت شد، امام علیه السلام او را سلام گفته، فرمودند: «به گمانم در این شهر غریب هستی. اگر نیازمند خانه هستی به تو منزل دهیم، و اگر نیاز به مالی داری آن را در اختیارت می کنیم. اگر گرسنه ای سیرت سازیم و اگر نیاز دیگری داری کمکت کنیم». مرد شامی از عمل زشت خود پشیمان شد و در حالی که می گریست گفت: «تو و پدرت نزد من مبغوض ترین مردم بودید و اینک محبوب ترین آنها هستید». و این گونه مردی جاهل و فریب خورده با برخورد حلیمانه امام حسن علیه السلام هدایت یافت و در جمع دوستان اهل بیت علیه السلام درآمد.
کرامت و بخشندگی امام علیه السلام
کرم و سخاوت امام حسن مجتبی علیه السلام به حدی بود که در روایت آمده است که هیچ گاه سائلی را رد نکرد و در برابر درخواست او «نه» نگفت. به همین دلیل است که او را «کریم آل طه» می خوانند.
هنگامی که به ایشان عرض شد: «چرا هیچ سائلی را رد نمی کنید؟» فرمود: «من سائل درگاه خدا و راغبِ پیشگاه اویم و شرم دارم که خود درخواست کننده باشم و سائلی را رد کنم». و نیز می فرمود: «بهترین روزهای جوانمرد روزی است که از او چیزی درخواست شود».
فروتنی همراه با سخاوت
روایت شده است که حسن بن علی علیه السلام بر گروهی از فقرا گذشت که تکه نان های بر زمین نهاده و گرد یکدیگر نشسته بودند و از آن برمی داشتند و می خوردند. این جماعت به امام علیه السلام گفتند: ای پسر دختر رسول خدا، بفرمایید. حضرت فرود آمد و فرمود: «خداوند مستکبران را دوست ندارد» و همراه آنان به خوردن نشست تا از خوردن دست کشیدند. سپس امام علیه السلام آنها را به مهمانی دعوت کرد و اطعامشان نمود و جامه شان بخشید. امام علیه السلام چون از این کار فراغت یافت، فرمود: «فضیلت و برتری از آنهاست؛ زیرا آنها جز آنچه ما را بدان اطعام کردند، نداشتند ولی ما بیش از آن چه دادیم، داریم». این مطلب فروتنی فراوان امام علیه السلام را نشان می دهد.