آیت الله بروجردی، یکی از فقها و مراجع نامدار معاصر شیعه، دارای مبانی نظری و رفتار سیاسی در تعامل با پهلوی دوم بود. معاصرت ایشان و امام خمینی ره با آن رژیم و مسئولیت مرجعیت پیاپی آن دو در آن ایام، مقتضی مطالعه تطبیقی میان سلوک سیاسی آن دو در تعامل با پهلوی دوم است تا همسویی یا ناهمگونی سلوک آنان بررسی گردد و معلوم شود که آیا آیت الله بروجردی در صورت ادامه حیات و اصرار رژیم شاه در اجرای اصلاحات آمریکایی، واکنشی همانند امام خمینی از خود نشان می داد؟
دیدگاه آیت الله بروجردی درباره رابطه دین با سیاست و موضوع ولایت فقیه
آیت الله بروجردی در درس خارج نماز جمعه، به اجمال، به ادلّه نقلی و عقلی ولایت فقیه پرداخت، ولی پیش از ورود به اصل بحث، به صورت مجمل و مقدمه، درباره ضرورت آمیختگی دین اسلام با سیاست بحث نمود. ایشان درباره همراه بودن احکام سیاسی و اجتماعی اسلام با احکام عبادی و فردی، فرمود: برای کسی که قوانین اسلام و ضوابط آن را بررسی کند، تردیدی باقی نمی ماند که اسلام دین سیاسی ـ اجتماعی است و احکام آن به اعمال عبادی محض، که هدفش تکامل فرد و تأمین سعادت اخروی است، منحصر نمی گردد، بلکه بیشتر احکام آن مربوط به امور سیاسی و تنظیم اجتماع و تأمین سعادت دنیای مردم است.
به تعبیر دیگر، اسلام دین دنیا و آخرت و جامع هر دو نشئه است، و این با نگرش به احکام معاملات و سیاسات و جزائیات، از قبیل حدود و قصاص و دیات و احکام قضایی و مالیات هایی نظیر خمس و زکات، که حفظ دولت اسلام بر آن متوقّف است، به روشنی آشکار می گردد و به همین سبب، علمای خاصّه و عامّه بر این معنا اتفاق دارند که در محیط اسلام، وجود سیاست مدار و رهبری که امور مسلمانان را اداره کند، لازم و ضروری و بلکه از ضروریات اسلام است، گرچه در ویژگی ها و شرایط و اینکه تعیین او از سوی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله یا انتخاب عمومی است، اختلاف نظر دارند.
ایشان در ادامه آورده است، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله شخصاً به تدبیر امور مسلمانان می پرداختند و امور آنان را سیاست گذاری می کردند و مسلمانان برای حل و فصل خصومت های خویش، به ایشان مراجعه می کردند و آن حضرت برای ولایات، حاکم و کارگزار منصوب می فرمودند و مالیات هایی نظیر خمس و زکات از آنها مطالبه می نمودند (منتظری، ۱۴۰۹ق، الجزء الاول، ص۴۵۷؛ همو، ۱۳۶۹، ص۵۳).