دو آیهی زیر در ارتباط تفسیری با هم جای توجه دارند:
۱- یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُتِبَ عَلَیکُمُ الصِّیامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ (بقره، آیه۱۸۳)
۲- وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَی ءَامَنُواْ وَاتَّقَوْاْ لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَکَتٍ مِّنَ السَّمَآءِ وَالْأَرْضِ (اعراف، آیه ۹۶)
واقعاً در کدام برنامه اقتصادی اثر تقوا بر اقتصاد را لحاظ کردهایم، در صورتی که قرآن یک جا میگوید فلسفه روزه، رسیدن به تقواست و جای دیگر میگوید: تقواپیشگی موجب بازشدن درهای برگن از آسمان و زمین است، یعنی ماه رمضان باید سبب رشد اقتصادی شود؛ حالا چطور و چگونه؟ این را باید از اقتصاددانان مسلمان پرسید. باید از کسی پرسید که اسلامش به یک طرف و دیدگاههای اقتصادیاش به طرف دیگر نیست، بلکه باور کرده که اقتصاد اسلامی باید بر اساس مبانی اعتقادی باشد.
ولی تلقی و باور عمومی مسلمین این است که ماه رمضان موجب ضعف نیروی کار و کاهش تولید است و در نتیجه موجب کسادی بازار و تجارت است و البته میگویند که موجب برکت است ولی این برکت واقعاً غیبی و خارج از نظام اسباب و مسببات است یا چیزی قابل مطالعه علمی و تجربی و مطالعه میدانی و آمارگیری است؟
حالا ما پیشنها میکنیم اثر رمضان بر کاهش جرایم اقتصادی بررسی و سپس اثر کاهش جرایم اقتصادی از قبیل اختلاس، رشوه، سرقت، اسراف و احتکار بر بهبود اقتصاد بررسی شود تا معلوم شود رشد اقتصادی بیشتر وابسته به رشد کمَی تولید است یا بیشتر وابسته به سلامت سیستم اقتصادی و مدیران و عوامل انسانی است، چه رسد بدانکه در تولید نیز نقش باورهای دینی قابل مطالعه است.
ولی متأسفانه ما تنها نگاه کمیتمحور داریم و حساب میکنیم که کارگر مثل ماههای دیگر نمیتواند چندساعت پشت سر هم عرق بریزد. البته ارتباط کار هرکس با کار دیگران نیز باید مطالعه شود و اگر میخواهیم از ساعات کار در ماه رمضان بکاهیم طوری نباشد که موجبات سرگردانی و معطلی برخی افراد فراهم شود. پس باید راه جمعی میان اولویتسنجی نیازهای فرهنگی و دینی بر نیازهای مادی و اقتصادی از یک سو و اهمیت خدمترسانی به مردم و تسریع در برطرف کردن نیازهای اجتماعی از سوی دیگر پیدا کرد تا بدین طریق به تفصیلی درباره کاهش ساعات کار در ماه رمضان برسیم و به یکباره آن را اثبات یا نفی نکنیم.