ر این الگو، سه گونه رفتار در مواجهه با سیاستها، راهبردها و برنامههای اجرایی حکومت مطرح میشود: یکم، امر به معروف و نهی از منکر. دوم، نصیحت و سوم، مشورت.
امر به معروف و نهی از منکر
این دو فریضه الهی، نه تنها در رابطه میان آحاد مردم با همدیگر بلکه در نسبت میان مردم با حاکمیت نیز مصداق پیدا میکند. صاحب جواهر براساس همین ارتکاز، یکی از روایاتی را که در کتاب امر به معروف و نهی از منکر، نقل میکند در مواجهه با سلطان جائر است:
«و قال الباقر علیه السلام أیضاً: «من مشى إلى سلطان جائر فأمره بتقوى اللّٰه و وعظه و خوفه کان له مثل أجر الثقلین: الجن و الإنس، و مثل أعمالهم إلا الإمام علیه السلام»»(۱)
پرواضح است تحقق این دو فریضه منوط به ترک واجب و یا ارتکاب به حرامی از ناحیه مسئولین حکومتی است که در این صورت، مکلفین باید قیام به انجام این دو فریضه در برابر حاکمیت نمایند، و روشن است که برای انجام این دو تکلیف الهی نیز نیاز به علم به واجبات و محرمات دارند.
نصیحت
محدث کلینی (رضوان الله علیه) در کافی شریف، بابی با عنوان «مَا أَمَرَ النَّبِیُّ ص بِالنَّصِیحَهِ لِأَئِمَّهِ الْمُسْلِمِینَ وَ اللُّزُومِ لِجَمَاعَتِهِمْ وَ مَنْ هُم» باز نموده و روایاتی را با عنوان «نصیحت» نقل کرده است، مانند:
«عَنِ ابْنِ أَبِی یَعْفُورٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص خَطَبَ النَّاسَ فِی مَسْجِدِ الْخَیْفِ فَقَال…ثَلَاثٌ لَا یُغِلُّ عَلَیْهِنَّ قَلْبُ امْرِئٍ مُسْلِمٍ إِخْلَاصُ الْعَمَلِ لِلَّهِ وَ النَّصِیحَهُ لِأَئِمَّهِ الْمُسْلِمِینَ وَ اللُّزُومُ لِجَمَاعَتِهِم…»(۲)
یا «عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَا نَظَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى وَلِیٍّ لَهُ یُجْهِدُ نَفْسَهُ بِالطَّاعَهِ لِإِمَامِهِ وَ النَّصِیحَهِ إِلَّا کَانَ مَعَنَا فِی الرَّفِیقِ الْأَعْلَى.»(۳)
در کتب لغت متقدم، ماده «نصح» را به «خیاطت» معنا کردهاند و ناصح را به خیاط.(۴) و همچنین در کتب متأخر، نصح را به اخلاص و شفقت معنا نمودهاند.(۵)
با این وصف اینگونه به ذهن میرسد؛ شخص ناصح، از روی اخلاص و دلسوزی، آنچه را که اشکال و عیب میبیند، خیاطت کرده و ترمیم مینماید. و رفتار ناصحانه مردم با حکومت اسلامی، به اینگونه است که شکافها و خرقهایی که صورت گرفته را با اخلاصورزی و صداقت نسبت به حکومت اسلامی، ترمیم مینمایند. ترمیم شکافها از ناحیه مردم، به معنای توجیه و سرپوش گذاشتن بر آنها نیست، بلکه به معنای کمک به حاکمیت و چارهاندیشی در راستای تبدیل تهدیدها به فرصتهاست.
مشورت
دو آیه شریفه در قرآن به موضوع «مشورت» پرداخته است:
وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ وَ أَمْرُهُمْ شُورى بَیْنَهُمْ (شوری/ ۶ و ۷)
آیه اول تناسب بیشتری با وظیفه حاکمیت دارد. در این آیه، خطاب به وجود مقدس نبی مکرم اسلام(صلی الله علیه و آله) دستور به مشورت با مردم در مطلق امر شده است. روشن است که، امورات دینیه و تکالیف عبادیه، تخصصاً از دایره «امر» بیرون است و این کلمه، مشیر به امور اجتماعی و سیاسی است. حضرت امیرالمؤمنین علی(سلام لله علیه) در خطبه ۲۱۶ در حقوق والی و رعیت نسبت به یکدیگر، درباره حقوق والی بر رعیت چنین میفرماید:
«…فَلَا تَکُفُّوا عَنْ مَقَالَهٍ بِحَقٍّ أَوْ مَشُورَهٍ بِعَدْلٍ فَإِنِّی لَسْتُ فِی نَفْسِی بِفَوْقِ أَنْ أُخْطِئَ وَ لَا آمَنُ ذَلِکَ مِنْ فِعْلِی إِلَّا أَنْ یَکْفِیَ اللَّهُ مِنْ نَفْسِی مَا هُوَ أَمْلَکُ بِهِ مِنِّی…»(۸)
از گفتار حق، یا از مشورت در عدالت خوددارى نکنید، زیرا خود را برتر از آن که اشتباه کنم و از آن ایمن باشم نمىدانم، مگر آن که خداوند – کسی که به من از خودم مالکتر است- مرا حفظ فرماید.
همانگونه که، حضرت ختمی مرتبت، نیاز به مشورت نداشته و آیه شریفه به عنوان بناگذاری یک روش صحیح در تخاطب با نبی گرامی، نازل شده، در این کلام نیز حضرت، نه آنکه عصمت خویش را زیر سؤال ببرند بلکه، به نیاز هر حاکمی به «مقاله بحق» و «مشورت بعدل» اشاره می دارند که آن جایگاه، چنین اقتضائاتی را در بردارد.
جمع بندی:
براساس این الگو اگر مسئولین، مبتلا به ترک واجب و انجام حرام گشتند، باید با امر به معروف و نهی از منکر با آنها مواجهه پیدا کرد؛ و اگر هم شکافها و خرقهایی در حاکمیت پیش آمد، باید از موضع نصیحت، اقدام به ترمیم شکاف و التیام خرق نمود. و از آنجا که وظیفه مسئولین، استشاره از مردم میباشد، چنانچه حاکمیت ندای «أشیروا علیِّ» بلند نمود، مردم باید به او مشورت دهند.
در این الگوی رفتاری، از ارتکاب به حرام و ترک واجب به واسطه «امر به معروف و نهی از منکر» جلوگیری شده، شکافها و چالشهای حکمرانی به واسطه «نصیحت» تبدیل به فرصت میشود و ابهامات و پرسشهای اداره کشور به واسطه «مشورت» وضوح و روشنی پیدا کرده و به اجماع ملی نزدیک میگردد.
پرواضح است اگر این عناوین تبدیل به نهادهای مدیریتی در کشور گردند، آثار خود را در تصمیم سازیها و تصمیم گیریهای حکومتی برجای خواهند گذاشت. لیکن اگر چنین وضعیتی هم فراروی مردم وجود نداشته باشد، باز هم امکان امر و نهی، نصیحت و مشورت وجود دارد.
————————
۱- جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، ج ۲۱، ص: ۳۵۲
۲- الکافی (ط – الإسلامیه)، ج ۱، ص ۴۰۳
۳- همان
۴-کتاب العین، ج ۳، ص ۱۱۹
۵- المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، ج ۲، ص ۶۰۷
۶-آل عمران : ۱۵۹
۷- الشورى : ۳۸
۸- نهج البلاغه (للصبحی صالح)، ص ۳۳۵
حجتالاسلام محمد متقیان تبریزی
سایت شبکه اجتهاد