سه روحانی جهادگر حججاسلام محمد اصلانی، محسن پاکدامن و محمدصادق دارایی، سهشنبه ۱۶ فروردین ۱۴۰۱ مصادف با سوم ماه رمضان توسط یک گرگ صفت تکفیری در صحن جامع پیامبر اعظم(ص) حرم مطهر رضوی مورد حمله وحشیانه و جراحت قرار گرفتند که متأسفانه حجتالاسلام اصلانی از جانبازان دوران دفاع مقدس و روحانی جهادی فعال در حاشیه شهر مشهد با زبان روزه آسمانی شد. درپی این اقدام تروریستی، جامعه روحانیت، با محکومیت این جنایت وحشیانه و هتک حرمت آستان ملکوتی امام مهربانی، از مسئولان ذیربط، خواستار پیگیری، شناسایی و مجازات عاملان شدند.
خبر بسیار تلخ بود و قلب هر ولایتمدار را جریحهدار کرد: همزمان با سومین روز ماه مبارک رمضان، فردی مسلح به سلاح سرد (چاقو) با حمله به سه روحانی در صحن پیامبر اعظم حرم مطهر رضوی یکی از آنها را شهید و دو روحانی دیگر را زخمی کرد.
ضارب، فردی ۲۱ ساله و ازبک تبار، دارای تفکرات تکفیری، ساعت ۱۳ روز گذشته با همراه داشتن یک چاقوی نسبتاً بزرگ وارد حرم مطهر رضوی میشود و در صحن پیامبر اعظم منتظر میماند تا به افرادی که در لباس روحانیت هستند حمله کند! بدین ترتیب او ساعت ۱۴ و ۱۶ دقیقه به سمت سه روحانی حمله کرده و با ضربات متعدد چاقو آنها را مورد ضربه قرار میدهد. این عملیات تروریستی کمتر از ۲ دقیقه انجام شد، سپس با هوشیاری زائران و تلاش عوامل انتظامات و یگان حفاظت حرم مطهر ضارب بلافاصله بازداشت و تحویل مقامات انتظامی میگردد.
براساس این گزارش، حجتالاسلام والمسلیمن محمد اصلانی از جانبازان دوران دفاع مقدس، مسئول پهنهی ستاد حاشیه شهر و خدمتگزار مردم محروم حاشیه شهر مشهد، در حال روزه و براثر جراحات وارده در حرم مطهر امام رئوف به مولایش ملحق میشود و نیز حجتالاسلام محسن پاکدامن و حجتالاسلام محمدصادق دارایی از فعالان جهادی حاشیه مشهد بهسرعت به بیمارستان منتقل و تحت جراحی قرار میگیرند و خوشبختانه وضعیت این مجروحان هماکنون در شرایط ثابت قرار دارد.
جتالاسلم محمد اصلانی، ایثارگر بود و همراه برادرانش جبهه را درک کرده بود دو برادرش در جبهه شهید شدند و یک برادر او جانباز اعصاب و روان بود. این شهید از ده سال پیش در حیاط منزلش یک اتاق برای برادر ساخته و پرستار برادر خود نیز بود.
شهید بود و همچون شهدا زندگی کرد و همواره آرزوی شهادت داشت. در دعاهای مسجد و در تعقیبات و خلوات. سال گذشته هنگام زیارت مزار حاج قاسم به همسرش گفته بود: «دعا کن شهید بشوم.»
به رسالت طلبگی باور داشت و در سربازیش برای امام عصر صادق وخالص بود؛ حاصل صداقت او این شد که فرزندان او هم راه پدر را ادامه دادند و با قبول همه شرایط سخت طلبگی طلبه شدند. همسران دو دختر ایشان نیز طلبه هستند.
ساده زندگی میکرد. در زادگاه خود کشاورزی میکرد و از این راه هم درآمدی داشت، به یکی از اقوام گفته بود اگر بخواهم میتوانم خودروی گران قیمت بخرم اما به خودم اجازه این کار را نمیدهم. مردم از طلبه انتظار ساده زبستی دارند. بیش از سی سال نه منزلش و نه سبک زندگیش عوض نشد. ظواهر دنیا و مادیات درنظرش کوچک بود.
سی سال امام جماعت مسجد امام زمان محله سیدی مشهد بود. نه امام مسجد که امام و امید محله بود؛ همه محل ایشان را میشناختند؛ پیر و جوان، مذهبی و غیرمذهبی و فقیر و غنی همه شهادت میدهند که او اخلاق خوبی داشت، بسیار اهل مزاح بود، با همه مردم راحت و بیتکلف بود.
با وجود مسئولیت منطقه در امور مساجد و ارتباطات گسترده با همه مسولان شهری و استانی، اما هیچگاه رفتار او با مردم عوض نشد. این چنین بود که مردم با شنیدن خبر شهادتش در مسجد و مقابل منزل او جمع شدند و اشک میریختند.
جوانها برایش مهم بودند و برای آنها وقت میگذاشت. یکی از جوانها میگفت: «ما کلی عکس از حاج آقا تو گوشی و سیستم داریم؛ توی مسجد، توی اردوی جهادی، توی ورزش و … در همه عکسها حاج آقا مثل خودمان و کنار ما نشسته و لبخند هم مهمان همیشهگی لبهایشان هست.»
جوانی میگفت: «چندوقت قبل من را درحرم دیدند و خانوادهشان را فرستادند زیارت وخودشان بیست دقیقه نشستند و با من حرف زدند و جویای مشکلات شخصی من شدند. با آنهمه کار و مشغله باز هم هر وقت مرا میدیدند از مشکلم میپرسیدند. روز سهشنبه به لطف خدا و با دعای ایشان مشکلم حل شده بود. خوشحال بودم و میخواستم خبر خوش را شب در مسجد به ایشان بگویم که خبر شهادتشان قلبم را شکست.»
جهادی بود. نوروز امسال که حجم زوار زیاد و شرایط اسکان زائرها در مشهد نامناسب بود، تمام وقت به آب و آتش زد و از دورهمی و تفریح و آسایش خود و خانوادهاش زد تا زائرهای حرم امام رضا(ع) در هوای سرد مجبور نباشند گوشه خیابانها و در ماشین استراحت کنند.
سهشنبه شب در مسجد محل، سفره افطاری برای نیازمندان پهن کرده بود. همسرش در حال تدارک افطاری بود که خبر شهادت حاجی را به او دادند.
منبع: سایت شبکه اجتهاد