اگر در اسلام و در ادله دینی، توصیه به شاد بودن و اظهار شادی شده است این به جهت امور زیر است:
۱- شاد بودن، علامت مطیع بودن نسبت به خداست. وقتی میگوییم شاد زندگی کن یعنی زندگیات را طوری بر اساس تعالیم دینی پایهریزی کن که احساس کنی آنچه به عهدهات است، از عهده آن برآمدی و موفق هستی. باید این حس توفیق در انجام مسئولیت پرورش دهیم. با تکیهبر شاد بودن، مسئولیتپذیری و وظیفهشناسی و اطاعت خدا و توکل بر خدا را پرورش میدهیم. این نکته که خداوند بر کل عالم هستی سیطره دارد و همهچیز به دست اوست؛ این قبول ربوبیت الهی، انسان را شاد میکند. پس شاد بودن از وجود یکپایه عقیدتی محکم در انسان، کشف انّی میکند. وظیفهشناسی، مسئولیتپذیری و توکل تسلیم به این جهت اهمیت دارد.
۲- در دستورات دینی توصیه به شاد بودن شده است، چون شاد کسی است که هدفمند زندگی میکند. افرادی که سردرگماند و هدفی ندارند، دچار افسردگی میشوند. افرادی شاد زندگی میکنند که از سردرگمی نجات پیداکردهاند؛ پس توصیه به شاد بودن در دستورات دینی به خاطر این است که متضمن هدفمند بودن در زندگی است.
۳- نکته سوم در شاد زندگی کردن این است که افرادی که شاد زندگی میکنند مثبت اندیش هستند؛ نگاه خوب دارند و خوب تحلیل میکنند. قسمت پر یک لیوان و نقاط مثبت زندگی را میبینند. ما به این مثبت اندیشی نیاز داریم. همه جامعه شناسان با تمام اختلافی که باهم دارند؛ ولی قبول دارند که مثبت اندیشی برای انسان لازم است.
۴- توصیه به شاد بودن یعنی فرصت را مغتنم شمردن؛ یعنی ارزش نعمتهای الهی را دانستن؛ یعنی آن چیزی که مهیاست، به احسن وجه از آن استفاده کنیم. باید توصیه کنیم که مردم شاد زندگی کنند؛ چون کسی شاد زندگی میکند که ازآنچه دارد، درست استفاده میکند. نعمت را شناخته و در مقام شکر است. توصیه به شاد بودن به خاطر این است که ترک کینه و کدورت و ترک خاطرات بد و کنار گذاشتن افکار بد را به همراه دارد و ما به این نیاز داریم. توصیه دین به شاد بودن به خاطر این است که انسانی که شاد زندگی میکند از ناامیدی رها شده و تحمل شکست را دارد. انسان باید تحمل شکستهای کوچک را برای رسیدن به اهداف بزرگ داشته باشد. میگوییم شاد زندگی کن یعنی اتفاقات بد و جزئی، تو را زمینگیر نکند.
۵- شاد زندگی کردن به معنای این است که ما واقعنگر باشیم، خیالاتی نباشیم. آرمانهای دست نایافتنی برای زندگی خود تعریف نکنیم و تکلف نداشته باشیم. بسیاری از کسانی که شاد زندگی نمیکنند به این دلیل است که چیزی را نشانه گرفتهاند که هیچگاه به آن نمیرسند یا تصویر بدی از زندگی دارند. مثلاً توقع دارد که همه مردم در هر شرایطی نگاه خاصی به او داشته باشند؛ همه خدمتگزار او باشند؛ چون همه خدمتگزار او نیستند و بعضی بیاعتنا از کنار او رد شدند، غمگین میشود. پس توصیه به شاد بودن از همه این جهات مهم است. اطاعت خداوند و زندگی هدفمند و مثبت اندیشی و شکر نعمت، برای ما مهم است. ترک کینه و کدورت و حسد، دفعت ضرر ناامیدی و واقعنگر بودن و دوری از آرزوهای دست نایافتنی برای ما مهم است. تعالیم دینی به ما این توصیهها را میکند.
این شاد زیستنی است که در دین به آن توجه شده است یعنی شاد بودن مثبت؛ همان شاد بودنی که ما بر آن تکیهداریم.
نویسنده: رضا اسلامی
منبع: سایت شبکه اجتهاد