در حالی به چهلمین روز شهادت دوتن از روحانیون در پی حملهی ناجوانمردانهی عناصر تکفیری در حرم مطهر رضوی نزدیک میشویم که سوالات و ابهامات جدی پیرامون ریشههای اصلی این واقعه مورد بررسی لازم قرار نگرفته است.
در روزهای نخست این حمله عواطف مردم متدین جریحهدار شد و رسانههای مختلف نیز از جهت تبلیغی و ابعاد اطلاعرسانی به آن پرداختند.
در شبکه های اجتماعی نیز به تبع این ماجرا موضوع حاشیه شهر مشهد، اقوام ومذاهب ساکن در مناطق مختلف این شهر نیز مورد توجه قرار گرفت. برخی نیز نگاه انتقادی خود در خصوص سیاست های نظام در مواجهه با اهل سنت مجددا را مطرح نمودند.
اما سوال جدی این است که با فروکش کردن فضای رسانهای آیا زمان آن فرا نرسیده است که مراکز و مجامع رسمی در کشور که فلسفهی وجودی و وظایف تشکیلاتی آنان پرداختن به موضوع مذاهب و اقوام است ورودی تخصصی به موضوع داشته باشند؟
مشخصا در این زمینه «مجمع جهانی تقریب مذاهب» مورد سوال است که آیا تلاش کرده است واقعهی اخیر را مورد کنکاش دقیق علمی و تخصصی قرار دهد؟ بازخورد این موضوع در فضای شبکههای اجتماعی نشان میدهد گسلهای نگران کنندهای در خصوص تعامل و ارتباط با اقوام و مذاهب مختلف در کشور وجود دارد و اگر این موضوع مورد توجه و یافتن راهحلهای لازم قرار نگیرد میتواند به بستری برای بحرانهای مذهبی و اجتماعی تبدیل شود.
اساسا فلسفهی وجودی برخی مجامع مانند «مجمع جهانی تقریب مذاهب» تنها به برگزاری همایشهای سالانه ختم نمیشود. تنشهای نگران کننده مذاهب بویژه در کشورهای اسلامی از جمله موضوعاتی است که از این مجمع انتظار میرود در آن نقشآفرینی داشته باشد و بدیهی است چالشهای بین مذاهب و اقوام کشور عزیزمان بر سایر کشورهای ترجیح دارد.
منبع: مجلهٔ اینترنتی مباحثات