استاد احمد مبلغی، رئیس شورای دین پژوهان کشور در نشست علمی «کنشگری اجتماعی امام رضا(ع)»، گفت: منزلت عبارت از یک موقعیت و پایگاه برای ایفای نقش خاص از دید مخاطبان و مردم است؛ پس منزلت اجتماعی همیشه در ظرف اجتماعی رخ میدهد؛ منزلت اجتماعی یک جایگاه اجتماعی به ضمیمه تلقی افراد از آن موقعیت و منزلت و عطف به رفتاری است که از صاحب موقعیت انتظار میرود.
وی افزود: هرکسی در جامعه منزلت اجتماعی دارد و این مسئله سلسله مراتب است. بنابراین هیچ فردی فاقد منزلت اجتماعی نیست و به همین مقدار نقشی از او مورد انتظار است و این نگاه دیگران به او هست که منزلت او را تکون میبخشد؛ لذا اگر فردی دارای منزلتی باشد، اما در بیابان و جنگل زندگی کند، در این صورت منزلت اجتماعی تلقی نخواهد شد.
استاد خارج فقه حوزه با اشاره به منزلت امام رضا(ع)، افزود: حضرت قبل از آن که ولایتعهدی را قبول کنند، منزلت اجتماعی بالایی داشتند، زیرا تاریخ تحرک، حضور و علم و دانش و معنادادن و تلاش اهل بیت(ع) در طول تاریخ در امام رضا(ع) تمرکز یافت و موقعیت ایشان برآمده از موقعیت تاریخی ناشی از سیره اهل بیت(ع) در طول دوره بعد از وفات پیامبر(ص) بود. این جایگاه امام رضا در امتداد تاریخ فعالیت اهل بیت(ع) بود که امام علی(ع) در قله آن نشسته است. دوره امام رضا(ع) نقطه اوج توجه به اهل بیت بود.
مبلغی تصریح کرد: درست است که امام باقر و امام صادق(ع) جایگاه اجتماعی ویژه داشتند، اما منزلت اجتماعی اهل بیت در دوره امام رضا بیش از هر دورهای مکشوف شد و به ایشان به ارث رسید، در اینجا سخن از منزلت ثبوتی امام نیست، زیرا همه ائمه فارغ از نگاه مرم دارای منزلت ثبوتی و الهی امامت هستند، ولی از زاویه نگاه مردم، این منزلت در دوره امام رضا(ع) بیشتر نمایان شد. کنترل کردن امام رضا(ع) هم به دلیل منزلت اجتماعی امام و احترام ویژه ایشان در نزد مردم بود، لذا مأمون تدبیر کرد تا امام را از حیث فیزیکی در نزد خود نگهدارد و منزلت اجتماعی ایشان را هم به خود ضمیمه کند.
دلیل کنترل امام رضا(ع)
استاد سطح خارج حوزه علمیه بیان کرد: مأمون میخواست موقعیت امام بخشی از حکومت او شود؛ کنترل امام رضا به دلیل منزلت اجتماعی امام بود؛ مأمون تراکم ارزشها، منزلتها و عصمت و علم را در وجود امام میدید، لذا قصد داشت تا تهدید امام را به فرصت تبدیل کند؛ امام وقتی ولایتعهدی را پذیرفتند، این منزلت دچار تحول شد؛ مأمون میخواست منزلت امام را دستکاری کند و او را از چشم مردم بیندازد؛ تحلیل او این بود که چون ائمه وارد عرصه مناصب و قدرت نشدهاند، این پایگاه و جایگاه را دارند، اما اگر وارد قدرت شوند، با مشکلات درگیر شده و موقعیت آنها در نزد مردم تنزل میکند. به خیال خام مأمون، منزلت امام کنترل و مردم هم میفهمند که این تصوراتی که نسبت به امام دارند نادرست است.
وی اضافه کرد: وقتی یک منزلت حکومتی به سمت افراد اعم از معصوم و غیر معصوم بیاید، بسیار مهم و اثرگذار است؛ ولی گاهی این جایگاه چنان است که به فرد امکان فعالیت اجتماعی بیشتر میدهد و باید از آن استفاده کرد که در ماجرای حضرت یوسف(ع) هم میبینیم، یوسف از زندان وارد قصر ملک و تغییر منزلت اجتماعی شد، ولی خواهان امکان و قدرت بیشتر در حکومت شد؛ برخی ممکن است تصور کنند یوسف نباید این سمت را میپذیرفت، ولی آن حضرت با درک درست به تعبیر قرآن مکانت یافت تا بتواند دین خدا را توسعه دهد.
مبلغی بیان کرد: امام رضا(ع) هم اگر جای حضرت یوسف(ع) بود، مسئولیت را قبول میکرد، ولی امام رضا(ع) ابتدا ولایتعهدی را نپذیرفتند با اینکه جایگاه والاتری نسبت به جایگاه یوسف هم بود؛ امام خواهان افزایش قدرت و مکانت خود نشد، بلکه با چند شرط مانند عدم دخالت در عزل و نصب پذیرفت، زیرا اولا حکوم مصر مانند حکومت مامون نبود؛ مامون حاکم جائری بود و قصد تنزل منزلت امام را داشت، ولی فرعون مصر قصد تنزل یوسف و دین او را نداشت. امام اگر ولایتعهدی را بدون پیش شرط و بلافاصله قبول میکردند، موقعیت منفی و زهرآگین بود و قابل اضافه شدن به امام نبود؛ مخرب بود و نقشهای اجتماعی غلطی در ذهن مردم متبادر میشد. امام اگر در عزل و نصب دخالت میکرد، مردم او را همراه با حکومت میدیدند و موقعیت و منزلت امام نه تنها بیشتر نمیشد، بلکه تنزل مییافت.
نمونههایی از کنشگری امام رضا(ع)
استاد سطح خارج حوزه علمیه با اشاره به کنشگری امام، گفت: اولین کنشگری امام رضا(ع) تأثیرگذاری بر جامعه از دو طریق بود؛ اول از طریق افراد ذی نفوذ و گروه مرجع اجتماعی و فعال در دربار مامون لذا برخی افراد در حکومت با امام مراوده داشتند؛ همچنین امام از محدثان شیعه و سنی بهره بردند؛ چرا امام رضا(ع) در نقل حدیث، جایگاهی در بین اهل تسنن دارند که بقیه ائمه نداشتند، زیرا محدثان گروه دارای نفوذ اجتماعی بودند و امام با ایشان مرتبط بودند. اهل سنت جایگاه پراعتباری در بحث روایت نسبت به امام رضا دارند؛ امام با آنها زاویه ایجاد نکرد، بلکه با آنها تعامل کرد.
مبلغی تصریح کرد: امام رضا(ع) در جلسات علمی و فکری و مناظرات با این علما حضور مییافتند که بازتاب زیادی در جامعه داشت و باعث شد تا امام محل توجه مردم و جامعه قرار بگیرد؛ برخی خیال میکنند امام در خانه نشسته بود و فرموده بود من کاری با امور کشور ندارم؛ هرقدر هم امام محدود میشد ارتباطات و تعاملاتی با نخبگان و مردم برقرار میکردند، گرچه در اواخر ولایتعهدی اشان را بسیار محدود کرده بودند.
استاد سطح خارج حوزه علمیه اظهار کرد: امامت تفکر شیعی هست، ولی کارکرد آن مخصوص شیعه نیست، بلکه نظامی برای همه مسلمین است؛ امام رضا بر مسلمین تأکید داشتند، لذا تنش شیعه و سنی ایجاد نکردند و فرقههای مذهبی در هیچ دورهای به اندازه زمان امام رضا(ع) به هم نزدیک نبودند. دعواهای دوره مأمون شیعه و سنی نیست؛ البته دعوای اهل تسنن و احمدبن حنبل با حکومت وجود داشت، ولی همین احمدبن حنبل با امام رضا زاویه نداشت؛ امامت وحدتبخش و نه تفرقهساز است. لذا یکی از بهترین کارکردهای امامت امام رضا(ع) آرامش مذهبی و وحدت بین شیعه و سنی بود.
مبلغی اضافه کرد: مذاهب در دوره امام صادق(ع) تکون یافتند ولی در دوره امام رضا(ع)، شکل گرفته بودند با این حال، امام رضا اجازه ندادند دعوا میان این فرق صورت بگیرد، بلکه آنها را به سمت آرامش مذهبی و وحدت پیش بردند و امامت را استقرار اجتماعی بخشیدند. یک عالم اهل سنت را نمییابیم که با اینکه امام در حکومت بود، بدگویی نسبت به امام و یا شیعه کرده باشد. از دیگر ویژگیهای امام رفتار شفاف بود و این شفافیت موقعیت امام را ارتقاء بخشید و مستقرتر کرد.
منبع: ایکنا